درباره من
برای من، طراحی فقط یک مهارت نیست . زبانیست برای درک انسانها. مسیرم از دنیای هنر و تئاتر آغاز شد و به تجربهگرایی در طراحی دیجیتال و پژوهشهای رفتاری رسید. طراحی برایم یعنی دیدن، شنیدن، و خلق تجربههایی که زندگی را کمی سادهتر، زیباتر و معنادارتر میکنند.
مسیر من از کودکی با قصه آغاز شد : قصههایی که ابتدا بازی میکردم و بعدها طراحیشان را آموختم. در چهار سالگی برای نخستینبار در فیلم سینمایی ماه مهربان (۱۳۷۴) بازی کردم و پس از آن در چهار فیلم سینمایی و سه مجموعه تلویزیونی دیگر حضور داشتم. بازیگری برای من فقط نقشآفرینی نبود، تمرینی بود برای درک احساسات انسانها، برای دیدن جهان از نگاه دیگران — همان نگاهی که بعدها در طراحی به کار گرفتم. در دوران دبیرستان رشتهی گرافیک را انتخاب کردم؛ جایی که برای نخستینبار معنا و قدرت تصویر را فهمیدم. یاد گرفتم که هر خط و رنگ میتواند داستانی بگوید، حتی بدون کلام. همین عشق به فرم و معنا باعث شد مسیرم را در دانشگاه در رشتهی طراحی صنعتی ادامه دهم، تا بتوانم میان زیبایی و کارکرد، میان تخیل و عملکرد، تعادلی واقعی بسازم.
از طراحی تا تجربه
در سالهای دانشگاه و پس از آن، در پروژههای متنوعی کار کردم — از طراحی محصولات صنعتی مانند صندلی، چراغ، میز اتو و دستگاه جوانهساز گرفته تا طراحی گرافیک، پوستر، لوگو و کمپینهای تبلیغاتی برای یونیسف، فیلمها و تئاترها. همزمان با کار حرفهای، در طراحی صحنهی سه تئاتر بزرگ نیز با تیمهای خلاق همکاری کردم و از نزدیک آموختم که فضا، نور و حرکت چگونه میتوانند داستانی را زنده کنند. این تجربهها به من یاد دادند که طراحی فقط ساختن نیست — نوعی داستانگویی است. روایتی بصری که احساس را به تجربه تبدیل میکند.
تحول به طراحی تجربه کاربر (UX)
با گسترش فناوری و علاقهام به رفتار انسان، مسیرم به دنیای طراحی تجربه کاربر (UX) و پژوهشهای رفتاری رسید. در پروژههای مختلف، از طراحی اپلیکیشنهای سلامت دیجیتال تا پلتفرمهای آموزشی و فرهنگی، سعی کردم میان علم و احساس پیوند برقرار کنم. در پژوهش دکتریام، مدلی مبتنی بر علت و اثر طراحی کردم تا نشان دهم چطور تصمیمها، احساسها و تعاملات انسان میتوانند مسیر طراحی را شکل دهند — از جمله در حوزهی مراقبت از کودکان مبتلا به بیماریهای مزمن. تجربهی کار در BC Children’s Hospital Digital Lab و استارتاپ Koach به من امکان داد تا پژوهش، طراحی و استراتژی محصول را در کنار هم به کار ببرم؛ جایی که طراحی به ابزاری برای همدلی و تغییر تبدیل شد.
تجربههای آموزشی و پژوهشی
در کنار فعالیتهای حرفهای، همیشه به آموزش و انتقال دانش طراحی علاقهمند بودهام. در کارگاهها و پروژههای دانشگاهی، طراحی را نه فقط به عنوان ابزار زیبایی، بلکه به عنوان فرآیندی برای درک انسان و بهبود زندگی تدریس کردهام. باورهایم در تدریس همانهایی هستند که در کار دارم: مشاهده، همدلی و جسارت در آزمون ایدهها.
🌿 فلسفهی طراحی من
برای من، طراحی سفریست میان علم و احساس، میان هنر و عملکرد. هر پروژه با پرسشی آغاز میشود: «چگونه میتوان این تجربه را انسانیتر کرد؟» در دنیایی پر از طراحی، من به دنبال خلق تجربههایی هستم که در دلشان معنا نهفته است — تجربههایی که زندگی را کمی سادهتر، آرامتر و زیباتر میکنند.
«طراحی برای من ادامهی همان قصهایست که در کودکی آغاز شد — قصهی دیدن انسان، درک احساس، و ساختن جهانی که کمی مهربانتر باشد.»